چهرههای ماندگار میراثفرهنگی، انگار که یک بار مسیر عاشق شدن به وطن را طی کرده باشند. از سختیهایش قصهها دارند و از شیرینیهایش لطیفهها. نگاههای یکایکشان پر است از حرفهایی که باید گفته شوند و کلامهایی که باید شنفته شوند تا چراغی در مسیر «حب وطن» روشن شود و ریشههای علاقهمان به «ایران» بِدَوَد در خاک این سرزمین.
برای متصل کردن این چهرههای دوستداشتنیِ دهه دهی و بیستی به نوجوانان و جوانان پر انرژی دهه هشتادی و نودی، راه سختی را باید طی کنیم. چون هم دوران تغییر کرده و هم دغدغهها و مدل زندگی و ابزارها و حتی واژههای سخن گفتن!
نسل جدید علاقهمند به سرعت است و زیست در رسانههای اجتماعی، او را به محصولات سریع، پر هیجان و خوش آب و رنگ هدایت کرده است. به نحوی که حتماً حتی این یادداشت هم برایش جذاب نیست و آن را نمیخواند.
اهل بازیهای رومیزی و رایانهای هستند و سرگرمی برایشان از نان شب واجبتر است. پادکست گوش میدهند و موسیقی بخشی از زندگیشان است و با ویدیوهای کوتاه اینستاگرامی، صبح را به شب میرسانند. برای شناساندن چهرههای ماندگار میراثفرهنگی، راهی نداریم به جز این که با زبان رفقای نسل جدید با آنها صحبت کنیم.
با این همه، نسل جدید جذاب ما، پدربزرگها و مادربزرگها را دوست دارند. دوست داشتنی از جنس آنچه همایون اسعدیان در فیلم «بوسیدن روی ماه» آن را تصویر کرده است. از جنس علاقه «نگار» به «مامان احترام».
ما هم به عنوان اصحاب رسانه و تولیدکنندگان محتوا در امتداد اقدام ارزشمند وزارت میراثفرهنگی برای شناسایی، تکریم و معرفی این چهرهها، باید سراغ جنبههای دوست داشتنی و دلسوزانه چهرههای عزیز و همیشه ماندگار برویم.
تولید محتواهای جذاب و بعضاً کوتاه در قالبهای جدید، میتواند مجدداً پیوند بین این دونسل را برقرار کند. اقدامی که بیشک باعث میشود نسل جدید به ریشههای هویتی کشورش بیش از گذشته افتخار کند.
چهرههای ماندگار میراثفرهنگی تنها چند استاد معماری، باستانشناسی، تاریخ و زبان فارسی نیستند. بلند قامتانی هستند که به خوبی راه عاشق شدن به وطن را بلدند. نشانی راه را از آنها بپرسیم و به نسلهای بعدیمان بگوییم.
انتهای پیام/
انتهای پیام/